وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

پایان چگونه است؟

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۱ ق.ظ

این پایان از اون پایانا بود که از روز شروع بهش فکر میکردم و هر بار براش برنامه تازه ای میریختم..هر بار که آخر ترم میرفتم با خودم میگفتم یعنی میشه روزی بیاد که دیگه برگشتی نباشه..امروز اون پایان بود..یک روز خیلی عادی و معمولی، هیچ حس خاصی نداشتم مثل دخترایی که همو بغل میکردن و اشک میریختن ناراحت نبودم و خوشحالم نبودم..یک حس کاملا خنثی..

جمع کردن وسایلم مثل همیشه بود..خداحافظی با بقیه مثل همیشه بود..انگار که برای یه آخر هفته میرم شمال و برمیگردم..همینقدر عادی و معمولی

شاید موقعی که به این پایان نیاز داشتم الان نبود..

وقتی بین جمع کردن وسایلم کتاب زبانم رو پیدا کردم و ورقش زدم وقتی به اون هایلایت ها و نکته برداری ها و خط کشیدن های کتاب نگاه کردم جوری که هیچ لغتی جا نمونده بود جوری که انگیزه و علاقه و سخت کوشی ازش فوران میکرد فقط به این جمله فکر کردم..آن باغ جوانم کو دریاچه آرامم کوه هیجانم کو؟..ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی..



  • وارش بارانی

نظرات  (۱)

  • حامد درخشانی
  • ای بر پدرت دنیا...

    حتی اگه از خود یه ماجرایی لذت نبری پایانش میتونه دردناک باشه
    هیچ چیزی هم به جز زمان نمیتونه درد قضیه رو کمتر کنه
    پاسخ:
    زمان درد رو کم میکنه اما چیزی رو با خودش میبره به اسم بهترین روزهای زندگی جوانی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی