وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

۱۱ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

گفتم یه کتاب درسی بهم بدین لطفا..همدیگرو نگاه کردن دختر شیطونه گفت خانم کتاب من کثیفه بعد روبه دختر مظلومه کرد و گفت تو بده کتابتو

کتابو که باز کردم صفحه اولش خیلی درشت نوشته بود مهدی! زیرشم ازاین عکسای قلب و تیرو خون و این چیزا، صفحه رو عوض کردم چیزی با این مضامین نوشته بود: آه که تو هیچ وقت نمی دانی چقدر دوستت دارم مهدی جان عشقم نفسم ( و از این حرفا) در صفحات بعدم به نوعی رد پایی از این آقا مهدی یافت میشد..

از آنجایی که در مدرسه در قالبی بزرگتراز سنم فرو میروم تا کمی حساب ببرند از من ( چه حسابی هم میبرند) اولش خیلی عصبانی شدم..که آخه مگه این بچه پدر و مادر نداره..یعنی حتی یه بار اتفاقی هم شده کتابش رو نگاه نکردن؟!

اما کمی بعد یاد خودم افتادم وقتی سالهای نه چندان دور روی همین نیمکت ها نشسته بودم..یاد دوستانم..یاد آن عشق های اساطیری..یاد حرف آن استاد زبانم که میگفت in your age love dosent exsist یاد بدهکار نبودن گوش هایمان..یاد آن انرژی های بیخودی که صرف این چیزهای مسخره شد..دلم میخواست برم بهش بگم میفهممت اما وقت تو خیلی با ارزش تره..احساس تو، انرژی تو.. این مهدی یک خری هست مثل بقیه (بلانسبت) بزرگش نکن بتش نکن..بهش بگم تو این سنی که هستی هرچی بکاری بعدها درو خواهی کرد،کتاب بخون،هنر یادبگیر،درس بخون..غمگین نباش حق تو غم نیست تو این سن فقط باید شاد باشی

اما هیچ کدومو نگفتم..شاید چون عرضه شو نداشتم..شاید حوصله شو نداشتم..شاید چون فکر کردم گوشش بدهکار نیست. اما دلم براش سوخت،دلم میسوزه برای همه دخترای دبیرستانی، دلم میسوزه برای هرکسی که تازه اول راهه..باید شکست بخوره..محکومه به شکست و سرخوردگی، و اصلا معلوم نیست این تجربه به چه قیمتی تموم میشه!

اگر یه روز بچه دار شدم و دخترم یا پسرم خواست دنیا رو تجربه کنه باید بهش چی بگم؟ اگه پسرم ازم پرسید این نه اون نه پس چیکار کنم؟ چه جوابی براش دارم؟ ایمان تقوا عمل صالح؟ ورزش کن روزه بگیر؟! اگه دخترم حرفای نوجونی خودمو بهم پس داد چه جوابی بهش بدم؟ اگه عاشق شدن؟اگه خطا کردن؟ اگه نخواستن؟

  • وارش بارانی