وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قهوه اسپرسو» ثبت شده است

تهران شهریه که زندگی در اون خیلی آسون و خیلی سخته..اما هرچی که هست به نظرم بهترین  جا برای عاشقی کردنه...حیف که روزای آخر اینجا و درس خوندنمه و هیچ عاشقی تو این شهر  نکردم..

حیفه که وقتی اینجاها قدم میزنی و آهنگ گوش میدی به یاد هیچکس نیستی... راسته که میگن برای کارهای نکرده حسرت بیشتری میخوری!

اگه تهران هستید حتماعاشق بشین و باهاش برین تئاتر شهر..تو ولیعصر قدم بزنین..کافه گردی..صبحانه خوردن تو جمشیدیه رو هم از دست ندین!

  • وارش بارانی

دلم میخواست برم کافه..نمی دونم چرا حس کافه رفتن در من گل کرده بود..کسی هم دم دست نبود که حوصله اش را داشته باشم بنابراین با تکیه بر جمله کس نخارد (یا نخوارد؟!) پشت من جز ناخن انگشت من! تصمیم گرفتم بعد از این که خودم را یک پیاده روی طولانی مهمان کردم بروم کافه!!

تحقیقات اینترنتی هم کردم حتی! برای اینکه یک کافه شیک! پیدا کنم..پیدا شد

اولش زیاد برام مهم نبود تنهام..کتاب تازه خریده بودمو میتونستم سرمو باهاش گرم کنم..رفتم بالا..فضای خیلی خاصی نداشت..مثل همه کافه ها نور ملایم و دود سیگار..تو دلم گفتم زرشک! منتظر چی بودم دقیقا خودمم نمیدونم..رفتم نشستم و منو رو نگاه کردم..قیمت ها وحشت ناک بود ولی کاریش نمیشد کرد..یعنی اگه یه نفر همرام بود میتونستم پاشم بیام بیرون ولی در اون حالت غیر ممکن بود..دلو زدم به دریا و یه قهوه اسپرسو و کیک شکلاتی سفارش دادم..

حالا سخت شد..چون دقیقا روبه روی من یه پسر تنها نشسته بود و من مجبور بودم همش سرم پایین باشه..البته ناگفته نماند حس فضولی خاصی نسبت به زوجی که سمت راستم بودن هم داشتم (غریزه اس دیگه کاریش نمیشه کرد!!) خلاصه یه کم کتاب خوندم..باور کنین گردن درد گرفته بودم تو عمرم اینقدر سرم پایین نبود..

اما جای سوزناک ماجرا..باور کنین درسته من قهوه خور حرفه ای نیستم اما مزه قهوه رو میفهمم..البته ناگفته نماند دختره که سفارش گرفته بود بعده اینکه گفتم اسپرسو یه کلمه خارجکی گفت منم نفهمیدم ولی برای حفظ کلاس کار گفتم آره همون!! که ای کاش لال میشم..

فنجونش از هر فنجونی که تا الان دیده بودم کوچیک تر بود تازه تا نصفه توش قهوه بود..همراهش یه چیزی مثل پیک هم آورد که توش ظاهرا آب بود!!

قهوه مزه زهر میداد..زهرمار دقیقا..شرط میبندم هیچ ماده ای در جهان به اون تلخی نبود..اون پیکه چی بود؟ باید میریختمش تو فنجون هم میزدم؟! نه دیگه این کارو نکردم اگه کارم غلط می بود بدجوری ضایع میشدم هرچند که کسی حواسش به من نبود..

کیکش بد نبود..ولی واقعا یه برش کیک هفده تومن نمی ارزید!! زورم میومد قهوه رو نخورم بیست تومن پولش بود..قلپ دومو که خوردم داشتم بالا میاوردم از کیفم آب معدنی درآوردم نصفشو خوردم تا تلخیش از دهنم بره..بدبختی اینقد حالم بد شده بود کیکم نتونستم کامل بخورم..

دیگه فرارو بر قرار ترجیح دادم و سی و هفت تومن سلفیدم و از کافه زدم بیرون!!

این بود عواقب ادا درآوردن!!

  • وارش بارانی