صدای رادیویی
سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۵۱ ب.ظ
اوصولا من آدم سمعی هستم، یعنی صدای افراد خیلی برام مهم و تاثیرگزاره و به شدت خوشم میاد از صداهای مثل خانم خامنه، محمد رضا فروتن..این پسره شاهین مجریه صدبرگ و امثالهم
یه فرد محترمی هم تو دانشگاه ما پیدا شده که گویا مسئولین فرهنگی در دوسال اخیر کشفش کردن و متوجه صدای رادیویی و تبحر ایشون در اجرا شدن، و همه برنامه ها، تاکید میکنم همه برنامه ها اعم از جشن ها، بزرگداشت ها، ختم ها، ورزشی، سیاسی،مذهبی و ... توسط ایشون اجرا میشه و ایشون هم همیشه با صدای گرمشون برنامه رو اینطور آغاز میکنن سلاااااام، سلامی به گرمی فلان و به سرخی خون فلان و خلاصه از این مسائل
بنده به طور عجیبی به صدای ایشون آلرژی دارم و کهیر میزنم وقتی لب به سخن میگشاید..
امروز با دوستان روی چمنای دانشگاه نشسته بودیم که نام برده به ما نزدیک شد
سللااام (با همون لحن) ببخشید خانم فلانی مستطیع ( یا مسطتیع؟) اوقاتتون شدم خدمت شما عارضم که بنده حقیر برای اجرای مراسم جشن امروز به مساعدت شما نیازمندم دوستان گفتن که ظاهرا شما قلم بسیار شیوایی دارین...
قبل اینکه اوغ بزنم گفتم ببخشید من باید برم نمیتونم کمکتون کنم و با حالت فرار سریعا مشغول جمع آوری جزوات پخش شده روی چمن و ترک محل حادثه شدم ( ریز ریز خندیدن حضار و دوستان مستقر در محل حادثه)
پی نوشت: لطفا اینقدر رادیویی نباشید
یه فرد محترمی هم تو دانشگاه ما پیدا شده که گویا مسئولین فرهنگی در دوسال اخیر کشفش کردن و متوجه صدای رادیویی و تبحر ایشون در اجرا شدن، و همه برنامه ها، تاکید میکنم همه برنامه ها اعم از جشن ها، بزرگداشت ها، ختم ها، ورزشی، سیاسی،مذهبی و ... توسط ایشون اجرا میشه و ایشون هم همیشه با صدای گرمشون برنامه رو اینطور آغاز میکنن سلاااااام، سلامی به گرمی فلان و به سرخی خون فلان و خلاصه از این مسائل
بنده به طور عجیبی به صدای ایشون آلرژی دارم و کهیر میزنم وقتی لب به سخن میگشاید..
امروز با دوستان روی چمنای دانشگاه نشسته بودیم که نام برده به ما نزدیک شد
سللااام (با همون لحن) ببخشید خانم فلانی مستطیع ( یا مسطتیع؟) اوقاتتون شدم خدمت شما عارضم که بنده حقیر برای اجرای مراسم جشن امروز به مساعدت شما نیازمندم دوستان گفتن که ظاهرا شما قلم بسیار شیوایی دارین...
قبل اینکه اوغ بزنم گفتم ببخشید من باید برم نمیتونم کمکتون کنم و با حالت فرار سریعا مشغول جمع آوری جزوات پخش شده روی چمن و ترک محل حادثه شدم ( ریز ریز خندیدن حضار و دوستان مستقر در محل حادثه)
پی نوشت: لطفا اینقدر رادیویی نباشید
از این اتفاقا هم میفته...
کلا هر چیزی تو دانشگاهای ما ممکنه اتفاق بیفته!
:))
تو دانشگاه ما هم یه پسره بود دقیقا همین نقشو داشت و منم دقیقا بهش حساسیت داشتم ولی بدبختی اینجا بد که باقی دانشجوها -به خصوص دخترا- عاشق این مردک بودن
بیش از حد سوسول و لوس و بی مزه بود...