وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

وارش بارانی

اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است

پسرک نوازنده

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ب.ظ

من هیچ وقت به گداهای خیابون پول نمیدم  اما یه گروهی که همیشه سعی میکنم یه پولی بهشون بدم نوازنده های دوره گرد هستن..خیلی احساس خوبی بهم میده یه نفر تو خیابون بزنه و بخونه..یه بارم تو ورودی مترو انقلاب یه پسر گیتار میزد و میخوند که به جرأت میتونم بگم صداش از هشتاد درصد خواننده های امروزی بهتر بود خیلی منو مبهوت خودش کرد مخصوصا با اون شعر زیبای هایده..وقتی که من عاشق میشم دنیا برام رنگ دیگه اس..

یه پسره هست تو اول پلیس راه آمل اکثر اوقات میاد تو اتوبوسها و تار میزنه و میخونه..من و دوستمم باهاش خیلی خاطره داشتیم یعنی نه با خودش بلکه با اوقاتی که میومد تو ماشین و میخوند..این دفعه ام تا اومد داخل ما پرت شدیم به سوی خاطرات..که مثلا یه بار یادته تولدت بود بهش گفتیم برامون تولدت مبارک بزنه!

این دفعه یه پسر بچه پنج شیش ساله ام همراش بود که تنبک میزد..با این که خود نوازنده اصلی خیلی کم سن و سال بود اما این بچه بابایی صداش کرد..متاسفانه هیچ پولی همرام نبود که بهش بدم از تو کیفم یه آبمیوه درآوردم و دادم به بچه..اونم با یه لبخند خاصی نگام کرد..قیافه خیلی معصوم و در عین حال شرری داشت صورتش آفتاب سوخته بود و چشماش برق میزد..اونا تو اتوبوس نشستن و تا بابل همراه ما شدن

من برخلاف خیلی از دخترا از بچه ها متنفرم! از آدم هایی هم که عکس پروفایلشونو عکس این بچه های روس کته (=بچه ی روس، کنایه از بچه زیبا!!) میزارن متنفرم. راستش اونقدرا هم بد ذات نیستم اما معتقدم بچه باید اندازه انسان بالغ فهم و شعور داشته باشه و وقتی براش توضیح میدی ببین من الان درس دارم یا سرم درد میکنه و تو نباید ونگ بزنی اونم بفهمه و مثل بچه آدم یه گوشه بشینه! فکر نمیکنم توقع زیادی باشه!! اما تنها گروه بچه ها که من خیلی دوسشون دارم پسر بچه ها هستن اونم در سن پنج شیش سالگی تا قبل از بلوغ. دوسشون دارم مخصوصا وقتایی که میخوان ثابت کنن مردن! از دختر ها که متنفرم مخصوصا اونایی که لوس حرف میزنن و تو عروسیا مو شینیون میکنن و لباس عروس میپوشن!

خلاصه انگار این بچه هم علاقه رو تو چشمای ما خوندو اومد سمت صندلی ما..بهش گفتم اسمت چیه؟ گفت ها؟! (از این به بعد شما هر مکالمه رو به این صورت تصور کنین که من هر سوالو هفت هشت بار میپرسم و اون همش میگه ها؟! ها؟! ) فکر کنم گوشش سنگین بود خلاصه با زحمت فراوان فهمیدیم اسمش ابلفضله..پرسیدم خب کلاس چندمی (اون سیر بازم تکرار شد) آخرش دستشو آورد بالا و پنجو نشون داد..گفتم اوه باریکلا چه بزرگی تو کلاس پنجم!! خیره شده بود به منو دوستم پلکم نمیزد..گفتم خب دوس داری چیکاره بشی.. پاسخش فقط ها؟! و سکوت بود..گفتم لابد خلبان؟ سکوت کرد گفتم آخه پسرا معمولا دوس دارن خلبان بشن..یا دکتر..یا مهندس..یا پلیس.. دوید رفت پیش باباش.. گفتم خب لابد بیخیال ما شده..دوباره برگشت گفت..باز بگو.. گفتم چی؟ گفت از این چیزایی که میگفتی دیگه..دکتر مهندس ازینا..(اصلا واضح حرف نمیزد) گفتم خب شغلای زیادی وجود داره من خودم دوس داشتم دکتر بشم دوستم گفت من دوس داشتم فضا نورد بشم خلاصه یه کم شغلا رو براش نام بردیم و بازم دوید رفت پیش باباش که از خستگی داشت بیهوش میشد..اومد سمت ما تو چشام زل زد و گفت من مرسه (مدرسه) نمیرم..من بزرگ شدم میرم خدمت!! دوستم گفت خب بعد از خدمتت چی..دوباره دوید رفت پیش باباش..دوباره برگشت خدمتم تموم شد میرم مکانیکی

تقریبا رسیده بودن ..ذهنم همش درگیرش بود و حالت چشمای کنجکاوش یادم نمیرفت..به این فکر کردم ما که رویای بچگیمون اون بود این شدیم..این بچه چی میخواد بشه..

  • وارش بارانی

بخشش

رویا

هراز

نظرات  (۴)

دل ادم میلرزه و ...
حیف.

منم همین حسو به بچه ها دارم دقیقن:/
پاسخ:
چه جالب! حس مشابه
مکانیکی که خوبه کلی در میاره ولی خوب مدرسم بره یه دیپلم بگیره بد نیست از اون به بعدش به درد نمیخوره به درد ما که نخورده :/
پاسخ:
قطعا به درد خورده..شاید غیر مستقیم..اما به هر حال محیط دانشگاه شخصیت آدم رو تحت تأثیر قرار میده
امیدوارم که خدا کمک کنه و مسیر زندگیش تغییر کنه و موفق و راضی باشه...
پاسخ:
خدا کنه..
مکانیکی شغل خوبیه و درآمد خوبی هم داره اگر درست مدیریت کنه و برنامه داشته باشه از خیلی درس خوانده های دارای مدرک جلوتر هست. 
پاسخ:
مکانیکی خوبه یا بد نمی دونم..فقط حس میکنم یه پسر پنج شیش ساله حقشه که رویای بهتری داشته باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی